وی افزود: بدین سان طبیعی است که خانوادهها با سرمایه گذاری مادی و آموزشی بیشتر بر روی دانش آموزان به دنبال پیروزی در این مسابقه نفس گیر باشند که محصول حکمرانی آموزشی نادرست است. متاسفانه علیرغم اینکه اکثر سیاستگذاران آموزشی و قانونگذاران هم به آن اذعان دارند اما هنوز راهکار جدی برای اصلاح آن ارائه نشده است.
سرانه هر دانش آموز در مدارس دولتی حدود ۱۰۰ هزار تومان است
رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در پاسخ به اینکه چرا توان مدارس دولتی در حدی نیست که دانش آموزان را از لحاظ علمی تامین کند و حتی محصلان مدارس دولتی مجبور هستند در کلاسهای کنکور آموزشگاههای خصوصی شرکت کنند؟، ادامه داد: نکته نخست محدودیت منابع مالی مدارس دولتی است. سرانه هر دانش آموز در مدارس دولتی حدود ۱۰۰ هزار تومان است در حالیکه در مدارس غیر دولتی میانگین حدود ۳۰ میلیون تومان از اولیای دانش آموزان پول می گیرند. اگر حتی ۱۰ درصد این مبلغ را صرف ارتقای آموزش و آمادگی کنکور کنند، ۳۰ برابر ظرفیت مالی مدارس دولتی می شود.
وی خاطر نشان کرد: نکته دوم اینکه در مدارس غیر دولتی بخاطر تعداد کمتر دانش آموز، زمان آموزش بیشتری در اختیار است و ساعات بیشتری در روز در مدرسه آموزش میبینند. در مدارس دولتی چنین امکانی نیست. ضمن اینکه اختیار لازم را هم ندارند. البته در بین مدارس دولتی هم مدارسی هستند که کیفیت نسبتا خوبی دارند کما اینکه در بین مدارس غیردولتی هم برخی مدارس خاص نه همه مدارس غیر دولتی هستند که از کیفیت بالاتری برخوردارند. حتی در همان مدارس خاص و مشهور هم اینطور نیست که دانش آموزان نیاز به کلاس کنکور نداشته باشند، بلکه برعکس در آنجا کلاسهای کنکور بیشتری توسط مدرسه برگزار می شود.
تعارض هدف بین مدارس دولتی و سازمان سنجش
این استاد تمام برنامهریزی درسی ادامه داد: نکته دیگر تعارض هدفی است که بین مدرسه دولتی و سازمان سنجش وجود دارد. اهداف برنامه درسی که مدارس دولتی برابر قانون باید محقق کنند تربیت شش ساحتی یا همان تربیت همه جانبه است در حالی که هدف سازمان سنجش، پذیرش قویترین دانش آموزان فقط در ساحت علمی و آن هم فقط جنبه شناختی و نه تربیت در ساحت های زیبایی شناختی و هنری، اقتصادی، زیستی و بدنی، اجتماعی و اخلاقی است. بنابراین دانش آموزان برای موفقیت در این رقابت نفسگیر به مهارتهایی بالاتر از سطح مدرسه و همسالان خود نیازمند هستند.
۲۰ نوع مدرسه داریم
محبی با اشاره به تنوع بیش از حد مدارس در ایران، عنوان کرد: تقریبا میتوان گفت در هیچ کشوری مثل ما عمل نمیشود. ما دانش آموزان مستعد و دارای استعداد بیشتر را با عناوینی مثل تیز هوشان، نمونه دولتی، شاهد، و.... جدا می کنیم؛ برای دانش آموزانی هم که تمکن مالی بیشتری دارند انواع مدارس غیر دولتی درست کردهایم به نحوی که حدود ۲۰ نوع مدرسه داریم. خب معلوم است که قبولی کنکور بیشتر از بین مدارسی باشد که جداکرده و به آنان بیشتر توجه می شود.
برنامههای حوزه آموزش و پرورش ضمانت اجرا نداشته اند
این استاد تمام برنامه ریزی درسی با بیان اینکه هر یک از دولتها و مدیران با تبلیغات فراوان برنامههای آشفته مختلفی را اجرا و رفته و سکان را به دیگری واگذار کردهاند، یادآور شد: به عنوان یک مثال واضح، ما از سال ۲۰۰۱ میلادی به طور پیاپی در سنجش تیمز و در یک دهه گذشته سنجش پرلز حضور داشتهایم، در حالی که از سال ۲۰۱۱ عملکرد خیلی ضعیفی در آزمون پرلز (سوادخواندن) داشتهایم. هیچ دولتی برای بهبود عملکرد دانش آموزان کشور کاری جدی جز تصویب برنامههای کلی نکرده است که تقریبا اکثر آن ها هم ضمانت اجرا نداشته است.
آشفته بازار استخدام نیرو بدون در نظر گرفتن صلاحیتهای حرفهای و مدارس دولتی کم کیفیت
رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با ذکر مثالی ادامه داد: به عنوان مثال اگر به وضعیت جذب معلم در چند سال گذشته نگاه کنید، حدود ۲۰۰ هزار معلم خارج از فرآیند جذب مناسب و دانشگاه فرهنگیان فقط از طریق آزمون کتبی و راه های دیگر مثل تبدیل وضعیت، بدون درنظر گرفتن صلاحیتهای حرفهای به استخدام آموزش و پرورش درآمدهاند و همه این معلمان در مدارس دولتی مشغول به کار شدهاند. به طور طبیعی نتیجه چنین آشفته بازاری، مدارس دولتی کم کیفیت خواهد بود. بخش عمده جمعیت دانشآموزی در این مدارس تحصیل میکنند که نسبت به دانش آموزانی که در مدارس غیر دولتی و مدارس خاص تحصیل می کنند، کم برخوردارتر هستند و به طور طبیعی از قدرت رقابت پایینتری برخوردارند.
«مافیای کنکور»؛ آری یا خیر؟
رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش همچنین در پاسخ به اینکه نقش موسسات کنکوری و اصطلاحا مافیای کنکور در این بین چقدر است؟، آیا با وجود چیزی به اسم «مافیای کنکور» موافقید؟، توضیح داد: اگرچه همواره شبکههایی برای تقلب، فروش سوالات کنکور، خرید و فروش صندلیهای پر متقاضی وجود دارند که آسیب بسیار بزرگی است و مسائل و چالشهای مخصوص به خود را دارد که باید به شدت با آن برخورد کرد، اما اینکه بازاری به عنوان کتابهای کمک آموزشی شکل گرفته است را تخطئه کنیم و نام آن را مافیا بنامیم، هم درست نیست.
این عضو شورای عالی آموزش و پرورش تصریح کرد: در همه جای جهان، برگزاری آزمونهای سرنوشت ساز (High-stakes ) در کنار خود منجر به شکل گیری بازارهای جانبی میشود. برای آزمونهایی مانند تافل، آیلتس و غیره، آزمون های رشتههای پزشکی، بورد و دستیاری، رشتههای فنی و غیره که به افراد از گروههای مختلف کمک میکنند تا بتوانند در این آزمونها موفق شوند، هزاران بلکه میلیونها کتاب و راهنما در سراسر جهان منتشر میشود. این کتاب ها سطح دانش و مهارت افراد را بالا میبرند و در عین حال موجب کارآفرینی و پیامدهای اقتصادی مفیدی برای جامعه نیز هستند. هیچ کشوری با شکل گیری چنین بازارهایی مخالف نیست و جلوی آن را نمیگیرد، زیرا هم کارکردهای اقتصادی و هم کارکردهای آموزشی و فرهنگی قابل توجهی دارند و حتی به دانش آموزان کم برخورداری که به مدارس و معلمان خوب دسترسی ندارند، با هزینه بسیار کمتر کمک می کنند تا فرصت موفقیت در آزمونهای مهم را داشته باشند.
وی ادامه داد: به نظر بنده مشکل اساسی این است که ما به جای علت، خودمان را مشغول برخورد با معلول کردهایم. لازم است برای سنجش تواناییهای تربیتی مورد نظر سند تحول و برای نظام پذیرش دانشگاه فکر اساسی کنیم. یعنی باید کاری کرد که توان و ظرفیت موسسات آموزشی و کنکوری در خدمت تحقق اهداف عالی تعلیم و تربیت و ارتقای کیفیت یادگیری و گسترش کیفیت و برابری آموزشی باشد.
محبی یادآور شد: مثلا شما بررسی کنید ببینید در کدام کشور ها مثل کشور ما همه دانش آموزان مسیر پیشرفت و زندگی خود را رفتن به دانشگاه میدانند؟ در کجای دنیا به دلیل ضعف هدایت تحصیلی هر سال بیش از ۵۰۰ هزار دانشآموز را وارد رشته تجربی میکنند تا بعدا در خوشبینانهترین حالت حدود ۱۰ هزار نفر آنان یعنی ۲درصد در دانشگاه در رشته مورد علاقه خود که رشتههای پزشکی است، قبول شوند و ۴۹۰ هزار نفر دیگر یعنی ۹۸درصد دچار فشار و ناراحتی روحی و ناامیدی و سرخوردگی شوند؟ چراکه تلاش کردهاند، خانوادهها هم برای آنان هزینه فراوانی کردهاند و توقع ایجاد شده است، اما موفق نشدهاند.
در اغلب کشورهای اروپایی و آمریکایی زیر ۲۰ درصد دانش آموزان به دانشگاه میروند
رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با بیان اینکه در اغلب کشورهای اروپایی و آمریکا تحصیل و هدایت تحصیلی به گونهای است که زیر ۲۰ درصد دانش آموزان به دانشگاه می روند، ادامه داد: بقیه پس از دوره دبیرستان وارد زندگی میشوند و مسیری غیر از مسیر دانشگاه را در پیش میگیرند. در این کشورها نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی یعنی همان آموزش و پرورش، دنبال تحقق شایستگیها و مهارتهای زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی است و فرد را برای تشکیل زندگی و ورود به اجتماع و نه برای رقابت ناعادلانه در ماراتن کنکور آماده می کند. به نظر بنده به جای مؤسسات کنکوری باید فکری به حال نظام ارزیابی شایستگیهای تربیتی و سنجش و پذیرش دانشجو کرد زیرا تا زمانی که نظام سنجش ما اینگونه است، وضعیت بهتر نخواهد شد.
تحول در مدارس دولتی؛ راه سخت و درازی در پیش است
این عضو شورای عالی آموزش و پرورش در پاسخ به اینکه راه تحول در مدارس دولتی چیست؟، خاطر نشان کرد: راه سخت و درازی در پیش است. پیش از هر چیز باید بدانیم که تغییر در آموزش و پرورش فرآیندی تدریجی و طولانی است. یعنی اگر امروز شاهد نزول بیش از پیش کیفیت آموزش و پرورش کشورمان هستیم، این اتفاق یک شبه روی نداده است و فرآیندی طولانی تا اینجا طی شده است. بنابراین برای تغییرات مثبت و رسیدن به مدارس با کیفیت هم نیازمند زمانی نسبتا طولانی هستیم. سنگاپور ۱۹ سال طول کشیده که از یک کشور فقیر و به شدت فاسد به راس آموزش جهانی صعود کند. وضع فنلاند و دیگر نظامهای آموزشی موفق هم به همین صورت است.
نظر شما